یک مدرس دانشگاه معتقد است: اگر شاهد نیستیم که یک طراح ایرانی در دنیا منحصربهفرد است، دلایل بسیاری در این زمینه وجود دارد و بستر لازم برای طراحان فراهم نیست.
مجید افتخاری در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت رشته طراحی پارچه و لباس در دانشگاهها اظهار کرد: من در دو دانشگاه به دانشجویان طراحی لباس را میآموزم و با مشکلات بسیاری نیز مواجه هستیم. سرفصلهای درسی در رشته طراحی پارچه و لباس به ۴۰ سال پیش متعلق است. کمیتههای بسیاری در بنیاد ملی مد و لباس با رویکردهای متفاوت تشکیل شده، در حالی که این موضوع اصلا به این بنیاد مربوط نیست، اما این نهاد خودش را موظف دانسته است که به چنین موضوعی ورود کند و متولی این کار شود تا بتواند سرفصلهای درسی این رشته را تغییر دهد.
او ادامه داد: امروزه در دنیا، نکات دیگری درباره طراحی پارچه و لباس آموزش میدهند، در حالی که ما همچنان نکات ۴۰ سال پیش را تدریس میکنیم. وقتی تصمیم گرفته میشود سرفصلهای این رشته تغییر کند، متوجه میشویم مدرسی که با اطلاعات روز دنیا در این حوزه آشنا باشد، نداریم. تا زمانی که مدرسی در این حوزه آموزش ندیده، چطور میتوان متد روز دنیا را بومیسازی کرد و به دانشجو آموزش داد؟
افتخاری معتقد است: باید تعدادی از مدرسان این حوزه برای آموزش، به دانشگاههای مطرح دنیا بورسیه شوند تا بتوانند با تکنولوژی روز دنیا در این زمینه آشنا و این حوزه را زیر و رو کنند، زیرا روندها تغییر کرده و تکنولوژی به حوزه تولید پوشاک وارد شده است و تعداد کمی از مدرسان ما با ماشینآلات روز دنیا در این زمینه آشنا هستند. با این شرایط چطور میتوان یک طراح پیشرفته را پرورش داد؟!
این تولیدکننده بیان کرد: بزرگترین نقطه مثبت در ایران که همهی دنیا هم آن را میداند، منابع انسانی است. در هر سازمان پویای خارج از کشور، رد پای یک ایرانی را میبینیم. پوشش زنان ایرانی در دنیا منحصربهفرد است، چطور ممکن است چنین پتانسیلی وجود داشته باشد، اما ما طراحان ضعیفی داشته باشیم؟!
او افزود: ما به طراحانمان چه چیزی دادهایم که میخواهیم از آنها خروجی بگیریم و توقع داشته باشیم در حوزه مد و لباس انقلاب کنند؟ طراحانی هم که مدلهای جالبی را طراحی میکنند با توجه به تلاش و مطالعهی خودشان و سختیهایی که در این زمینه کشیدهاند، به موفقیت رسیدهاند.
وی با اعتقاد به اینکه بستر آموزش در کشور ما اشتباه است، توضیح داد: برای مثال، دو واحد درسی به نام «اقتصاد و بازاریابی مُد» داریم که برخی دانشگاهها آنها را بهصورت اختیاری ارائه میدهند و برخی دیگر هم چنین کاری نمیکنند. ما در پوشاک خط میکشیم و میگوییم یک طرف صنعت و سمت دیگر دانشگاه است، سپس با تعاریف متفاوت و با استانداردهای مربوط به چند سال پیش، کار را آموزش میدهیم. دانشجوی این رشته با ۱۲۰ ساعت کارآموزی فارغالتحصیل میشود و پس از ورود به بازار کار متوجه میشود امروز در صنعت اتفاقات دیگری رخ داده و با علمی که در دانشگاه بهدست آورده است، نمیتواند کاری انجام دهد.
افتخاری با بیان اینکه این موضوع، طراحی ما را ضعیف میکند، گفت: با وجود این امکانات، ما طراحیهای فوقالعادهای را میبینیم. ما فضایی نداریم که یک طراح در یک برند مشغول به کار شود و بتواند مانور دهد.
این عضو اتحادیه تولید و صادرات پوشاک و نساجی ادامه داد: ما طراحان خوبی داریم و اگر فضای مناسب آموزشی به آنها داده شود میتوانند متفاوت باشند. ما طراح را برای چه آموزش میدهیم؟ او را یا برای فعالیت در صنعت آموزش میدهیم یا اینکه برای خودش کار کند. نگاه ما به طراحان لباس بعد از فارغالتحصیلی این است که به درد صنعت نمیخورند، چون آموختههای آنها با صنعت متفاوت است. کسانی که در بخش بیرون از صنعت مزون دارند، در حوزه گرافیک یا معماری و رشتهای بهجز طراحی پارچه و لباس تحصیل کردهاند.
او با بیان مثالی توضیح داد: مثل این میماند که من یک دانشگاه پزشکی تأسیس کنم، کسانی که در این دانشگاه درس میخوانند در برابرافرادی که در رشته شیمی و در یک دانشگاه دیگر تحصیل کردهاند، کاربرد کمتری داشته باشند و آنهایی که شیمی خواندهاند اطلاعات پزشکی بهتری داشته باشند. مگر چنین چیزی وجود دارد؟ مگر میتوانیم بگوییم کسی که برای خودش در حوزه طراحی پارچه و لباس کسب و کاری راه اندخته است، به آموختههای طراحی نیاز ندارد. بخش عمدهی طراحی، زیباییشناسی است که ما آن را به دانشجویان طراحی پارچه و لباس در دانشگاههایمان آموزش نمیدهیم، اما کسی که در رشته معماری و گرافیک تحصیل کرده است، زیباییشناسی بهتری دارد.
افتخاری با اعتقاد به اینکه مدرسان ما در دانشگاه، دانشجویان طراحی پارچه و لباس را دچار توهم میکنند، اظهار کرد: دانشجویان را در دانشگاه وارد فضای رمانتیک میکنند، در حالی که فضای صنعت خشن است. فضای صنعت، طبیعت صنعت است. دانشجوی رشتهی پزشکی بیشتر زمان آموزش خود را در بیمارستان صرف میکند، به عبارتی آنها را در فضای رمانتیک با پزشکی آشنا نمیکنند. شاید به همین دلیل است که طیفی از دانشجویان طراحی پارچه و لباس با هزار امید به صنعت وارد و با مشکلات بسیاری مواجه میشوند، بعد هم برای رفع این مشکلات به سراغ کارگروه ساماندهی مد و لباس میروند.
او در پاسخ به اینکه شما بهعنوان تولیدکننده تا چه اندازه حاضرید به دانشجویان این رشته برای طراحی پارچه و لباس فضا بدهید؟ گفت: چرا من باید این کار را انجام دهم؟ اگر قرار بود رییسجمهور یا وزیر صنعت باشم این کار را انجام میدادم. منِ تولیدکننده چرا باید چنین کاری کنم؟ چرا باید به دولتی که حاضر نیست کوچکترین کمکی به مالیات یا مسائل کمرگی من کند، هزینه بپردازم و به عبارتی جور دولت را بکشم؟
وی با بیان اینکه البته من بهعنوان مدرس دانشگاه چنین کاری را انجام میدهم، اما چرا همکارِ تولیدکننده من باید چنین کاری کند؟ افزود: من بنا به رسالت اجتماعیام دانشجویانم را به تولیدکنندگان دیگر معرفی میکنم، اما تولیدکننده دیگری این کار را انجام نمیدهد و شاید رسالت اجتماعی خودش را در قسمتهای دیگری ادا کند. دولت میتواند به من بگوید شما موظف هستید با ۱۰ دانشجوی طراحی یک ترم کار کنید و به همین دلیل، تخفیفهای ویژهای را در اختیار شما قرار میدهم یا اینکه محیطی ایجاد کند که یک طراح پرورش یابد.
افتخاری اظهار کرد: یک دانشجوی پزشکی در کنار یک پزشک حرفهای و در فضای این کار آموزش میبیند. ما در بخش پوشاک میگوییم دانشجویان طراحی میتوانند وارد فضای صنعتی شوند، اما چنین رویکردی اصلا وجود ندارد. دانشجو در محیط دانشگاه به سمتی میرود که نقطه مقابل صنعت قرار میگیرد. به دانشجوهای ما در دانشگاه تلقین میکنند که صنعتگران مدلهایتان را میدزدند، پس مراقب باشید. تولیدکنندهای که نیازمند چند طراحی دانشجوی ترم چهارم است، باید اسم تولیدکننده را از روی خودش بردارد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: من بارها به دانشجویانم میگویم، روند فکری شما از اساس ایراد دارد، شما تا زمانی که شناختی از بازار نداشته باشید، چطور میتوانید طراحی کنید؟ مشکلات در این حوزه بسیار است.
افتخاری اضافه کرد: از این مسخرهتر اینکه رشته طراحی لباس، مقطع کارشناسی ارشد هم دارد، در حالی مدرسی که بتواند در این مقطع تدریس کند، نداریم. مشکل دیگر این است، کسی که لیسانس زیستشناسی دارد میتواند در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل دهد، در حالی که طراحی لباس در مقطع کارشناسی ارشد در تمام دنیا بیشتر جزو حوزه مدیریتی محسوب میشود، اما ما باید در ایران همان درسهایی را که در مقطع کارشناسی خواندهایم، در مقطع کارشناسی ارشد هم بخوانیم.