چین چگونه کشوری است؟ نقطه تلاقی ایران و چین کجاست. همین کالاهایی که با
افزایش نرخ ارز دیگر چندان ارزان نیستند اما عمر
کوتاهی دارند یا تکنولوژی دست چندم توسعه
میدانهای نفتی یا مذاکرات بلند و
دنبالهدار بر سرتوسعه میدانهای مشترک گازی یا
چیزهایی دیگر. مثلا اجرای تحریمهای سازمان ملل ؟ چین هر
چند همیشه پرجمعیتترین کشور جهان بوده ،اما در
عرصه بینالملل چندان کشور مهم تاثیرگذاری نبوده است. عمر
چینی شدن جهان چندان طولانی نیست. وقتی همه به
خودشان آمدند که چین دیگر جهان را چینی
کرده بود و نه تنها اقتصاد خود بلکه
اقتصاد جهان را دچارتحولی چشمگیر کرده بود. اینکه
چین کجا بود و چگونه به اینجا رسید داستان پرفراز و
نشیب و جذابی دارد. محمد خوشنام بازرگان ایرانی
فعال در چین داستان چینی شدن جهان را مفصل برایمان
تشریح کرد. وی میگوید خصوصیات فردی چینیها
در ایجاد تغییرات اجتماعی این کشور بسیار موثر
بود.
مشروح گفتوگوی ما با این ایرانی سرمایه گذار
در چین درباره نحوه زندگی چینیها در پی
میآید :
در طول این سالهایی که به چین رفتوآمد
دارید چه تغییراتی را در این کشور
دیدید؟
اگر کسی در سال 1360
شمسی به چین میرفت شاید به ندرت در خیابان ماشینی
میدید. در آن زمان بنابرآمارها
تعداد خودروهایی که در این کشور
میلیارد نفری وجود داشت از کل خودروهایی
که در تهران وجود داشت ، کمتر بود. 35 سال
پیش چین واقعا کشور فقیری محسوب میشد. اما حالا دیگر
نشانی از فقر آن سالها نیست. در حقیقت در این سالها چین
ایدئولوژی کمونیستی را کنار گذاشته و فقط شکل آن راحفظ کرد
و سعی کرد به بازار آزاد روی آورد و خود
را به اقتصاد سرمایهداری نزدیک کند.
چینیها به دنبال این رفتند که به هر طریقی، معمول یا
نامعمول تکنولوژی را به کشورشان بیاورند و صنایع مدرن روز
را بومیسازی کنند تا هم اشتغال ایجاد کنند و هم
رفاه وهم درآمد. بعد از 33 سال که تصمیم
جدی برای توسعه گرفتند،حالا دراین زمان
درآمد سالانه یک هزار میلیارد دلاری با
شهرهای توسعه یافته ومدرن که بعضا با شهرهای اروپایی وآمریکایی
برابری میکنند به وجود آمد، نرخ رشد
اقتصادی آنها دراین سالها تا به امروز بین 12 تا 9
در نوسان بوده است.
این برنامه را از چه طریقی پیگیری کردند؟
آنها
کارشناسان ودانشجیانی به خارج ازکشورفرستادند تا
آموزش ببینند و همین افراد توانستند بخشی از کار
انتقال تکنولوژی را به انجام برسانند. دولت چین هم
شرکتهای تخصصی را درست کرد که وظیفه آنها دست
یافتن به تکنولوژیهای روز جهان بود. این شرکتها تکنولوژی روز
جهان را به طرق مختلف دریافت کرده و به کارخانهها ومراکز
علمیداخلی میسپردند واین مراکز نیز آنها را کپی
سازی و بومی میکردند وبرآن مبنا تولید را آغاز
کردند. به هر حال چین ویژگیهای منحصر به فردی هم
داشت. جمعیت بالای چین سبب شد که کارخانهها در
ابعاد بزرگ و با تیراژ بالای تولید شکل بگیرند.
همین تیراژ بالای تولید قیمت تمام شده کالاهای آنها را کاهش
داد. در چین یک مسئله نیز مد نظر
سیاستگذاران و برنامهریزان قرار داشت. اینکه تولید را
همزمان با قطعه سازی آغاز کردند و همه را در
نزدیکی یکدیگر قرار دادند تا
هزینه حمل و نقل به حداقل برسد. مثال میزنم.یک کارخانه
خودروسازی را با راهاندازی کارخانههای
متعدد قطعهسازی در تیراژ بالای تولید
راهاندازی کردند و توانستند علاوه بر
تامین نیازهای داخلیشان، صادرات قطعه را در
دستور کار خود قرار دهند. حالا اینکه چرا
راحت وارد بازارهای صادراتی شدند به همان
ویژگیهای منحصر به فردشان برمیگردد. تیراژ
تولید در کارخانههای چینی بسیار بالا بود و قیمت
نیروی کار بسیار پایین. همین امر سبب شد در رقابت با
همتایان اروپایی و آمریکاییشان برنده شوند. در
ضمن شرکتهای تخصصی بازاریابی راه انداختند و این شرکتها
در کشورهای مختلف شروع به بازاریابی کردند. تا
حدود 10 سال قبل تمامی شرکتهای بازاریابی چین در جهان،
دولتی بود اما به تازگی بخش خصوصی هم در این حوزه
فعال شده است. در کل، تولیدکنندهها کاری
به صادرات نداشتند و این وظیفه بازاریابی تخصصی
در اختیار شرکتهای ویژه بازاریابی بود.البته آمدن
سرمایههای کشور هنگ کنگ که از طرف انگلستان به چین عودت
داده شد نیز بیتاثیرنبود. زیرا
در هنگ کنگ ثروتمندان زیادی زندگی
میکردند که دیگر در خود هنگ کنگ
به دلیل کوچکی فضا، سرمایه گذاری برای آنها مهیا نبود وبا
تشویق دولت چین سرمایههای خودرا به درون چین سوق
دادند که من آن سرمایهها را درموقعیت
فعلی چین بسیار موثر میدانم وهمچنین استفاده از تجربه
مدیریت انگلیسی که در هنگ کنگ جاری بود نیز کمک
شایانی به دولت چین کرد چه آنکه دولت چین هیچگاه
به نوع مدیریت هنگ کنگ بعد از الحاق دست
نزد و آنجا را همانند زمان حضور انگلیس اداره
میکند و حتی رفت آمد چینیها به هنگ کنگ نیز در
حال حاضر با محدودیت امکان پذیر است.
نیروی انسانی چه نقشی در تحقق این برنامه داشت؟ مثلا ساعت کاری یک کارگر چینی چند ساعت است؟
9 ساعت. اینکه میگویم 9 ساعت ، منظورم این است که واقعا 9 ساعت کار مفید و سخت انجام میدهند.
کار یک کارگر چینی را با یک کارگر ایرانی مقایسه کنید؟
کاری
که یک چینی در یک روز با 9 ساعت کاری انجام
میدهد یک کارگر ایرانی در سه روز تمام
میکند.
کارگران چینی امنیت شغلی دارند؟
امنیت
شغلی در چین معنا ندارد و دست کارفرمایان
برای اخراج کارگران باز است. بههمین خاطر کارگران تلاش میکنند
طوری کار کنند که رضایت کارفرما را تامین کنند. در
چین همه سعی میکنند بهترین باشند. خب شما جمعیت چین را
در نظر بگیرید. حدود 1.3 میلیارد
نفر و آمار بزهکاری این جمعیت را با دیگر کشورها مقایسه
کنید، میبینید که نرخ بزهکاری واقعا پایین است و این نشان
میدهد چینیها سعی می کنند کار کنند و
کار کنند. البته دراین سالها که درآمد
آنها بهتر شده چینیها به تفریح و سفرهای توریستی وهزینههای رفاهی
بیشتری روی آورده اند.
وضعیت مالی کارگران چینی چطور است ؟
تا
10 سال پیش که اصلا ثروتمند نبودند اما حالا
اوضاعشان بهتر شده است. عمده فعالیت چینیها در
دست دولتیهاست. وقتی رشد تولید رخ
داد خود به خود درآمدها
هم بهتر شد واین درآمدزایی روی تغذیه آنها نیز
تاثیر بسیار گذاشت به طوری که استفاده از غذاهای بهتر به
رشد بدنی آنها کمک شایانی کرد که در حال
حاضر نسل جوان چین دارای قامتهای به مراتب بلندتر
ازایرانیها هستند.
متوسط حقوقی که کارگران چینی در ماه دریافت میکنند چقدر است؟
حدود
3 هزار تا 4 هزار یوان. البته این کف دستمزد است. اگر این
رقم را بخواهیم به پول ایران تبدیل کنیم میشود ماهی 2
میلیون و
400 هزار تومان. حالا این رقم را با دستمزد
ایرانیها مقایسه کنید. باید توجه داشت میزان
دریافتی کارگران و کارمندان درایران در
زمره کمترینها در جهان است. البته باید مسئله افزایش نرخ
ارز درایران را نیز در نظر گرفت.
گویا
وضعیت زندگی چینیها در سالهای اخیر به شدت تغییر
کرده است. مثلا میگفتند چینیها در خانههای 18
متری و بیست متری زندگی می کنند و نرخ افسردگی
در آنها بسیار بالاست. این درست است؟
بله، ولی
الان وضعیت تغییر کرده است. در یک دورهای
در چین اکثر کارمندان وکارگران در مراکز مسکونی و
ساختمانهایی که در کنار محل کارشان قرار داشت
زندگی میکردند، در همان خانههای 18- 17
متری که شما گفتید. کارمندان وکارگران در این
دوره هیچ فرصتی را برای رفتو آمد از دست
نمیدادند. مدرسه و مراکز درمانی
و. .. هم در کنار کارخانه و اداره بود.
کارمندان و کارگران سر کار میرفتند و برمیگشتند.
اما الان وضعیت تغییر کرده است. سطح زندگی کارگران بسیار
بهتر شده و مراکز مسکونی دیگر در کنار کارخانهها و
واحدهای تولیدی نیستند. خانوادههای سه
نفرهای که تا 15- 10 سال پیش در خانههای 18 متری زندگی
میکردند امروز به طور متوسط در خانههای 80 متری
سکونت دارند و این یعنی بهبود
شدید وضعیت اقتصادی چینیها. در ضمن آنها
امروز برای دکوراسیون خانه و سفرهای توریستی و پوشاک مارک
دار پول خرج میکنند.
این طیفی که امروز وضعیت زندگی بهتر را تجربه میکنند قابل توجه هستند؟
بله.
الان بین 300 تا 400 میلیون چینی سطح درآمد شان بالاست.
این گروه به طبقه متوسط مشهور شدهاند و غالبا
کارمندان دولتی و کارگران متبحر بخش خصوصی در این
گروه قرار دارند.
وضعیت تولید کالا در چین چگونه است؟ ما تنها از طریق کالاهای بیکیفیت با چین آشنا شدهایم.
وقتی
مشخص شد چین نیروی متبحر زیاد و ارزان
دارد بسیاری از کشورهای اروپایی، آمریکایی و حتی استرالیا
تصمیم گرفتند خطوط تولیدشان را به این کشور ببرند.
خب حضور این کارخانهها باعث شد جمعیتی از چین با این
برندها آشنا شوند و شیوه استفاده از تکنولوژی روز
را بیاموزند. در حال حاضر بخش مهمی از برندهای
مصرفی دنیا چه برندهایی که مصرف شخصی
دارند، چه لوازم خانگی. صنعتی و. .. در چین متمرکز
شده است.اما درباره کیفیت کالاهای تولیدی
در چین. این را گفتم تا به اینجا برسم که در چین کالاها از
درجه یک تا درجه 6 تولید
میشوند.عمده تولیدات چین به بازار کشورهای
آمریکایی و اروپایی صادر میشوند. به نظر من کالاهایی که
درجه سه هستند عموما به کشورهای جهان سومی و ایران
صادر میشوند. این هم به دلیل موقعیت مالی
مردماین کشورهاست و من فکر نمیکنم چارهای جز این باشد
چون قیمت کالاهای درجه یک و دو چین بسیار بالاست.الان
در چین تمامیکارخانههای خودروسازی معتبر دنیا
مثل بنز ولوو بیوک و. .. در حال تولید هستند ما
در خیابانهای چین نمای بسیار زیبایی از ماشینهای مدرن
میبینیم که درحال رفت و آمد است. بااین سیاست ،چینیها
هم تکنولوژی تولید را به کشورشان آوردند و همه
مردمانش ماشینهایی به روز وبا کیفیت بالا سوار
شدند و درمصرف سوخت صرفهجویی
کردند وآلودگی هوا را کاهش
دادند چون شرکتهای خودروساز معتبر آخرین
تکنولوژیهای خود را در تولید ماشین در
چین هم استفاده میکنند و الان هم خود چین شروع به
تولید چند برند خوب در صنعت
خودرو کرده است که به تدریج وارد صنعت حمل
و نقل چین میشود. در بسیاری از صنایع دیگر نیز
به همین شکل عمل کردند. حتی هواپیماهای بوئینگ وایرباس
در چین تولید و مونتاژ میشوند یا حتی قطارهای
مدرن، دولت چین ازتولید کنندگان خارجی
تعهد گرفت که بسیاری از قطعات لازم را
تولیدکنندگان چینی تولید کنند و همین کار
باعث انتقال تکنولوژی به کشور چین شد و حالاچین
دارداین زحمات را به نتیجه میرساند و با
استفاده ازمجموعهاین تکنولوژیها فضاپیما میسازد و
در فضا نیزایستگاه فضایی سرنشیندار مستقر میکند.
پس باید قبول کنیم که سودجویی تاجران ایرانی باعث
شده کالاهای بیکیفیت چینی وارد ایران شود.
خیر.
این را قبول ندارم. توان خرید قشر وسیعی از مردم
در این حد جواب میدهد. بازار ایران کشش
کالاهایی با قیمت بیش از این رقم را ندارد. اصلا من مثالی
میزنم تا متوجه موضوع شوید. وقتی قیمت ارز بالا رفت قدرت
خرید مردم برای همین کالاهای چینی هم پایین آمد.
واردکنندهها با افزایش نرخ ارز واقعا نتوانستند
تیراژ خریدشان را حفظ کنند. اگر تا قبل از بحران ارزی از
یک کفش 10 هزار جفت وارد میکردند ، الان سه هزار
جفت وارد میکنند. این یعنی کاهش قدرت خرید.
برگردیم به وضع کارگران چینی. گفتید کارفرمایان به راحتی
میتوانند آنها را اخراج کنند. چینیها از این بابت تحت
فشار نیستند. تکلیف بیمه در این کشور میلیاردی چه
می شود؟
از لحاظ بیمه درمانی هنوز مثل کشورهای اروپایی و
آمریکایی اجباری نیست. البته دولت شیجین پینگ با وعده
اصلاحات روی کار آمد و نسبت به دولت هو جین تائو تلاش
بیشتری برای جامه عمل پوشاندن به درخواستهای مردم
دارد. سیاستهای دولت فعلی حتما در این
حوزه نیز تاثیرگذار خواهد بود.
فضای سیاسی در چین به شدت بسته است. این باعث نارضایتی عمومی نیست؟
در
همین اواخر فضای اجتماعی در حال باز شدن است. البته باز
شدن فضای اجتماعی در ابتدا با مخالفتهای
دولت روبهرو بود. البته بخشی از فعالان سیاسی هنوز
زندان هستند اما سیاست بازکردن فضا در
دستور کار است. از مراکز نظرسنجی اینطور استنباط شده است
که اگر آزادیها افزایش نیابد این کشور با بحران روبهرو
میشود. اگر تا دیروز مردم به دنبال غذا
بودند امروز اولویتهایشان تغییر کرده و بخش
روشنفکر چین فرصت یافته مطالبات دیگری را مطرح کند.
به
هر حال کم کم ساختار حکومتی و نوع سیاستگذاری و یکهتازی حزب کمونیست
مورد نقد قرارگرفته است. درحال حاضر دولت
اجازه اعتراضات مسالمتآمیز را میدهد. فکر میکنم در 10 سال
آینده شرایط سیاسی بسیاربازتر خواهد شد.
کشور چین از جمله کشورهایی است که قانون منع استفاده از ماهواره
را دارد. وضعیت چگونه است؟ مردم از ماهواره
استفاده نمیکنند ؟
اصلا. مجازات
استفاده از ماهواره و اینترنت بدون فیلتر و. .. آن
قدر بالاست که کسی ریسک نمیکند. فقط در هتلهای
بینالمللی برخی شبکههای ماهوارهای در دسترس
هستند.
این کشور چند شبکه تلویزیونی دارد؟
200شبکه
که البته حدود 10 شبکه آن رایگان است و بقیه با
پرداخت پول در دسترس مشترکان قرار می
گیرد.
با این وصف انتشار اخبار در این کشور به
شدت تحت کنترل است. آیا چینیها با این اوصاف از جهان خارج خبر
دارند؟
بله. بخش تجاری و تولیدی این کشور با
جهان خارج آشناست و به دلیل هجوم شرکتهای بازرگانی و سرمایهگذار
چینی که در تمام سطح دنیا پراکنده هستند،
آگاهی آنها بسیار زیاد است و شاید چین تنها کشوری
در دنیا باشد که اتباعش در همه کشورهای
دنیا حضور چشمگیر دارند بنابراین اکثر بخش
بازرگانی چین با تمام مسائل دنیا آشنا هستند.
وضعیت مطبوعات چطور است؟
تیراژ مطبوعات نسبت به جمعیت زیاد خوب نیست.
این وضعیت به خاطر سانسور است؟
کلا استفاده از شبکههای تلویزیونی بیشتر از کتاب و مطبوعات است.
وضعیت قیمتها در چین چطور است؟ اول بفرمایید مواد غذایی در چه وضعیت قیمتی است؟
دولت
چین روی مصرف روزانه به شدت نظارت میکند. قیمت غذا
در چین ارزان است. در فروشگاههای عادی هر کیلو
گوشت حدود 30 تا 40 یوان است. یعنی چیزی در
حدود 15 هزار تا 22 هزار تومان. مرغ وبرنج هم قیمت ارزانی
دارند. همه افراد با کمترین درآمد
هم میتوانند غذای روزانهشان را تامین کنند اما میوه تا
حدی گران است درطولاین سالها که من در چین
بودهام یعنی طی یک دهه اخیر افزایش قیمتها در
چین حدود 10 درصد بوده است یعنی
سالی 1 درصد در بخش پوشاک وغذا و در مسکن
افزایش حدود 50 درصد بوده است.
در 3 سال گذشته نرخ تاکسی همواره یکسان بوده است.
قیمت خانه چطور است؟
در
سه چهار سال قبل قیمت خانه صعودی بوده. البته
باید اشاره کنم که در چین بالای شهر و پایین شهر به مفهوم
ما وجود ندارد. در چین واحد سنجش
قیمت این است که خانه تا چه حد به مرکز شهر نزدیک
باشد. رینگ اول، مرکز شهر است که گرانترین خانهها را
دارد. هر چه از مرکز شهر به حاشیه برویم قیمتها ارزانتر
میشوند. مثلا قیمت در رینگ سوم شهری حدود
هر متر 10 هزار یوان است که به پول الان ما با در نظر گرفتن قیمت
600 تومان برای هر یوان، حدود 6 میلیون تومان
میشود. البته قیمت مسکن در شهرهای کوچک به شدت
ارزان است. سیاست دولت چین پایین نگهداشتن
هزینههادر شهرهای کوچک و روستاها برای جلوگیری از مهاجرت این
جمعیت به شهرهای بزرگ است.
این قیمت زیاد نیست؟
در چین اغلب زوجها هر دو کار میکنند و قیمت خانه در مقایسه با توانشان بالا نیست.
نرخ تورم چقدر است؟
در بخش پوشاک و مواد مصرفی و غذایی 5 درصد اما مسکن 10 درصد.
نرخ بیکاری در چین چگونه است؟
خیلی
پایین. چینیها با هر درآمدی و در هر شرایطی کار
میکنند. خیلی کم دیدم چینیها علاف
بچرخند. بالاخره خود را با هر نرخی مشغول به کار
میکنند تااین که شغل بهتری پیدا کنند.
راست است مشاغل خانگی به شدت رونق دارد و
بعد از بازگشت از کار در خانه وسیلهای درست
میکنند و میفروشند؟
بله، قطعهسازی در خانهها و ساخت اسباببازی و. . رونق دارد.
چین در سالهای اخیر تغییرات زیادی را تجربه کرده
است. فکر میکنید چه ویژگی رفتاری در خود چینیها
باعث شد برنامهریزیهای دولتی برای توسعه به ثمر
برسد؟
نکته مهمی است. چینیها درمقایسه با غربیها و
کشور ما بهره هوشی بالایی ندارند امااین نقیصه را
بااستعدادهای دیگر پرکردند. مثلا
درانجام کارها دقت فراوان میکنند همچنین
پشتکارقوی دارند. اصلا چاپلوس نیستند. با
حداقل امکانات زندگی میکنند، قانع هستند و
بالاخره دارای یک مدیریت متمرکز و یک دست و
هدفمند هستند. هر چند این کشور
دموکرات نیست اما شایستهسالاری در آن رعایت
میشود. در بخش آموزش،سرمایهگذاری فراوانی
میکنند. با جدیت زبانهای زنده دنیا را
آموزش میدهند. برای آموزش زبان، افراد را به همان
کشورها اعزام میکنند و برای بخش آموزش با تمام قدرت
سرمایهگذاری میکنند. البته به نظر من راز اصلی کشور چین که کشوری
با حداقل منابع اولیه و زیرزمینی نسبت به وسعت وجمعیت آن است، فقط
وفقط مدیریت هدفمند و هوشمند و
دارای ابتکار وایده است.این برگرفته از شایستهسالاری
بسیار بالایی است که در چین جاری است هرچند که نظام آن به
صورت تک حزبی اداره میشود امااین مدیریت هم
خود چین را با آن جمعیت1.3 میلیاردی مدیریت
میکند و هم بقیه دنیا را، چهاین که الان همه
افراد بشر ریاین کره خاکی هم زمان در حال مصرف یکی از
محصولات چینی هستند و در مجامع ومحافل بینالمللی رای و
نظر دولت چین بسیار تعیین کننده است.
البته کشورهای
آسیای شرقی و جنوب شرقی نیز با توجه به نزدیکی با چین از
تجربههای مدیریتی چین استفاده بسیار
کردهاند که آنها نیز توانستند راههای پیشرفت را
به سرعت طی کنند. کشورهایی مانند مالزی ،
اندونزی،سنگاپور، تایوان و کره جنوبی _ ودر حال حاضر هم
کشوری مثل ویتنام درحال پیاده سازی الگوی چین
هستند. متاسفانه در 35 سال پیش که ما نیز توسعه
دوم خود را در زمان انقلاب شروع کردیم هم
چین و هم کشورهای آسیای جنوب شرقی از لحاظ رشد اقتصادی و
درآمدزایی و رفاه و تکنولوژی بسیار پایین تر ازایران
بودند ولی الان آنها بسیار پیشرفته تر ازایران
شدهاند که جای بسی فکر و تأمل دارد که
چرا چنین شده است من فکر میکنم در حال حاضر چین
در مسائل اقتصادی،تکنولوژی و توسعه 100 سال از ما جلوتر
است وکشورهایی مثل کره جنوبی نیز همین طور. البته شالوده همهاین
پیشرفتها را من فقط وفقط در مدیریت
هدفمند، پیشرو و شایستهسالار میدانم.این کشورها
توانستهاند بدون داشتن سرمایههای زیرزمینی و
منابع اولیه بالا با همان اندک سرمایههای موجود با
مدیریت قوی کشور خود را به پیشرفت قابل ملاحظهای
برسانند که الان جوانانایرانی آرزوی رفتن به مالزی را در
سر دارند و بسیاری نیز رفتهاند و کشوری
مانند سنگاپور که وسعتش به اندازه کرج است و بدون
هیچگونه مواد اولیه توانسته درآمد150میلیار
دلاری در سال را برای خود رقم بزند که
اگراین رقم را با درآمد کشورخودمان، بااین وسعت
واین جمعیت واین همه منابع اولیه مخصوصا انرژی واین همه سابقه
مدنیت و موقعیت بالای استراتژیک مقایسه کنیم، برای ماغم انگیز است.
کشورهای ترکیه - حاشیه خلیج فارس - کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی به
سرعت موشک در حال پیشرفتهای اقتصادی و صنعتی
هستند که بااین اوصاف ما شاید به سختی بتوانیم به آنها
برسیم.
خانوادههای سه نفرهای که تا 15- 10 سال پیش
در خانههای 18 متری زندگی میکردند امروز
به طور متوسط در خانههای 80 متری سکونت دارند و
این یعنی بهبود شدید وضعیت اقتصادی
چینیها.
اگر تا دیروز مردم به دنبال غذا
بودند امروز اولویتهایشان تغییر کرده و بخش
روشنفکر چین فرصت یافته مطالبات دیگری را مطرح کند.
کف دستمزد کارگران در چین بین 3 تا 4 هزار یوان است ؛ حدود 4/2 میلیون تومان بیش از دستمزد در ایران
مجازات استفاده از ماهواره اینقدر بالاست که کسی ریسک نمیکند
دولت چین بر مصرف روزانه به شدت نظارت میکند و مواد غذایی در چین ارزان است
منبع: بانکی