**********************************************************
مطلب زیر را یکی از دوستان عزیز که خود را "ح ک ر" معرفی کردند برای ما فرستادند. از ایشان تشکر می کنیم.
در ضمن ایشان سوالی مطرح کردند که شما هم می توانید در نظرات همین مطلب نظر خود را بفرمایید.
شما دوستان هم می توانید مطالب و مقالات و... خود را برای ما بفرستید تا با نام شما در گیل تکس منتشر شود.
**********************************************************
داستانک برخی از صنایع نساجی ایران!
آیا ایران بهشت صنعتگران نساجی جهان نیست؟
آنچه در این داستانک می¬خوانید، واقعیتی است که به چشم خویش دیده¬ام و بصورت یک داستان کوچک، نه برای کودکان، بلکه برای برخی از صنعتگران ایرانی و دست اندرکاران آن نوشته¬ام. در پایان دوست دارم، خواننده محترم به اینکه: « آیا ایران بهشت صنعتگران نساجی جهان نیست؟ » پاسخ دهد.
داستان از آنجا شروع می¬شود که روزی دو مهندس نساج یکی دارای سابقه طولانی در صنعت نساجی و بعنوان متخصصی زبده و دیگری فارغ التحصیل مقطع فوق لیسانس نساجی و بدون سابقه کار در صنعت به بازدید کارخانه کوچک و فعال در تولید پنبه هیدروفیل، رفته¬اند.
کارخانه دارای خط حلاجی قدیمی پنبه¬ای است. این کارخانه تولید خوبی دارد. مشکلی در فروش محصولات خود ندارد و کارخانه¬ای سودآور است اما بحث هدفمند کردن یارانه¬ها و مصادف شدن آب با گرانی و کمیابی پنبه بخاطر برخی مسایل داخلی و خارجی، آقای مدیر را به فکر وا داشت. آقای مدیر به فکر راه¬اندازی خط ضایعات و بهروه¬وری از آن افتاد تا بجای فروش به قیمت ناچیز به کارگاههای مبل سازی از آن بهره بیشتری نصیب خود و کارخانه نماید. بنابراین از مهندس زبده برای بررسی خط تولید و اضافه کردن خطوط جدید دعوت بعمل آورد.
مهندس
زبده یکی از دوستان خود که مهندسی جوان است و به تازگی فارغ التحصیل شده و
کارت پایان خدمت خود را گرفته را به همراه خود به بازدید کارخانه آورد.
مهندسان بعد از بازدید خط حلاجی با مسایل عجیب و غریبی مواجه شدند. به نظر
می¬آمد که هیچ کس در این کارخانه کوچک، حتی الفبای حلاجی را هم نمی¬داند!
اما داستان از چه قرار بود؟
اجاقی¬های تعبیه شده در زیر زننده¬های حلاجی بعلت فرسودگی معیوب شده و در
موارد فراوانی از دستگاه جدا شده¬اند و بجای آن حصیر و یا مواردی از این
قبیل جایگزین شده است و البته در برخی موارد نیز، حتی حصیر هم جایگزین نشده
است! از طرف دیگر خارهای تعبیه شده بر روی زننده¬هایی مثل پله¬ای نیز
شکسته شده و یا بصورت شدیدی کج شده¬اند. برای مثال در یکی از این غلتکهای
زننده پله¬ای، فقط 10% کل خارها وجود داشته است. همه¬ی این مسایل در خط
تولید حلاجی موجب افزایش ضایعات خط تولید و به تبع آن افزایش غیر اصولی
قیمت تمام شده خواهد شد. بعبارتی الیاف پنبه سالم، وارد ضایعات می¬گردد.
این ضایعات نیز بطور معمول به کارگاههای مبل سازی و به قیمت ناچیز به فروش
می¬رسد.
طبیعی است تا زمانیکه حرفی از هدفمندی یارانه¬ها نبوده است، آقای مدیر،
مهندس زبده را به کارخانه دعوت نمی¬کرد و درنتیجه به این مشکلات پی نمی¬برد
و به همان روش قبل به تولید می¬پرداخت. جالب اینجاست با این همه کارخانه
سودآور بوده و این نکته از عجایب هفتگانه در ایران است!
آیا می¬دانید از این جالب تر چیست؟ جالب تر آن است که وقتی مهندسی جوان و
بدون سابقه کاری، تقاضای فعالیت در چنین کارخانه¬ای را داشته باشد، همین
آقای مدیر عزیز به او می¬گوید: شما کار عملی نکرده¬اید و کار بلد نیستید.
من به کسی احتیاج دارم که چند سال سابقه کار داشته باشد. حال اگر شما به
عنوان مهندس صفر کیلومتر بیایید و با صرف هزینه (!) در کارخانه کار یاد
بگیرید و بعد از یک سال اینجا را ترک کنید چه فایده¬ای دارد و چه کسی
هزینه¬های متحمل شده برای آموزش شما را باید بپردازد. من یک تولید کننده در
صنایع نساجی ایران هستم و کلی سابقه دارم و کار بلدم و از این جور حرفها!!
خیلی عجیب است! کسی که با این روش غیر اصولی تولید می¬کند و حتی به الفبای
نساجی آشنا نیست، کار بلد صنعت نساجی ماست! البته همه¬ی صنایع نساجی
اینگونه نیستند. ولی متاسفانه درصد قابل توجهی از صنایع نساجی اینگونه
تولید می¬کنند. در حقیقت آنها تولید کننده نیستند، بلکه بازاریاب و فروشنده
ماهری هستند. باید یادآور شد، این بیماری در برخی از دیگر صنایع نیز به
وفور یافت می¬شود.
سوال من از خواننده محترم این است که اگر از این روی سکه به داستان بنگرند،
آیا ایران، بهشت صنعت نساجی جهان نیست؟ تولید به این راحتی و با روش غیر
اصولی و علمی چگونه امکان پذیر است و حتی سودآور؟ چند تا از کشورهای جهان
را می¬شناسید که چنین وضعیتی دارند؟ و تازه آقای مدیرش خود را کار بلد و
تولید کننده بداند؟
ولی به نظر من کارخونه ای که مدیرش اینطوری باشه دیر یا زود با مشکل مواجه میشه، پیوند علم و صنعت خیلی مهمه ولی به خاطر مشکلات موجود کسی دنبالش نمیره هر چند همه ما میدونیم آموزش بها داره و سختییه خودشم داره ، من به مدیر در زمینه استخدام نکردن فقط اون مهندس صفر کیلومتر حق میدم. ولی به دلیل نداشتن متخصص به نظرم کارخونه اصلا جای پیشرفت نداره.
عزیز درد دل را گفتی.خداییش تو خیلی از صنایع ما این وضعیت برقراره؟