ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اهل دانشگاهم رشته ام علافی است
جیب هایم پر خالی است پدری دارم
حسرتش یه شب خواب
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب می
فهمم سهم آینده من بی کاریست
من نمی دانم که چرا می گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی کار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور
دیگر باید دید
باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
و به آن ها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر
خندیدم
کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی
کار ما شاید این است
که مدرک در دست
فرم بی گاری هر شرکت بی پیکر را پر کنیم