مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

سایت تخصصی نساجی و پوشاک

مهندسی نساجی گیلان:. گیل تکس

سایت تخصصی نساجی و پوشاک

تاریخچه رنگرزی در ایران :

تاریخچه رنگرزی در ایران :

با تجدید حیات فرهنگ اقوام قومی ایرانی و افزایش اقتدار مادها و اینکه آنان اقوامی گلهدار و دامدار بودهاند میتوان استفاده از پشم و الیاف دامی را در آن دوره به خوبی توجیه کرد. اسناد و مدارک حاکی از آن است که امرا و حکام ماد به موازات کسب اقتدار و افزایش تجملات و شکوه دربارهای خویش استفاده از لباسها، پارچههای گرانبها و زینتی را نیز افزایش دادند به شکل تزئینات لباسهای دربار ماد چه در همان زمان و چه در حکومتهای بعدی از جمله پارسها توجه و از آنها تقلید میشده است.

امپراطوری گسترده و قدرتمند هخامنشی نه تنها خود از صنایع و تولیدات دنیای زیر سلطهاش در تجملات و تزیینات دربار و پایتخت خویش استفاده میکرد بلکه با حمایت از حرفهها و صنایع به تولید بسیاری از کالاها و به خصوص انواع پارچه نیز میپرداخت. پارچههای ارغوانی که امرا و سرداران هخامنشی استفاده میکردند به احتمال زیاد با رنگ ارغوانی مشهور به دست آمده از صدفهای دریایی رنگ میشد و شهرت جهانی داشت. بعد از سقوط حکومت هخامنشی در دوره ساسانی ایجاد راههای کاروانرو، فراوانی وسایل حمل و نقل و ایجاد ایستگاهها و کاروانسراها، گسترش تولیدات مختلف نظیر شیشهسازی و ساخت ابزار فلزی و به خصوص منسوجات پشمی و ابریشمی را به دنبال داشت؛ همچنین تسلط ایران بر راههای کاروانروی تجاری واردات ابریشم لازم برای نساجی ایران را موجب شد.

از سوی دیگر نظیر امپراطورهای قدرتمند گذشته، استفاده از صنعتگران و هنرمندانی که از کشورهای دیگر به اسارت گرفته میشدند امری عادی و رایج بود با آن که صنعت نساجی و قالیبافی دوره ساسانی در حد شکوفایی پیشرفته بود از وجود برخی از این صنعتگران به خصوص بافندگان رومی در رشد و بهبود صنایع نساجی مناطقی نظیر شوشتر یاد شده است. علاوه بر تولید فرش، تولید پارچههای ابریشمی و دیبای شوشتر و تافتهها و حریرهای ابریشمی بخصوص با استفاده از ابریشمهای وارداتی از چین در مراکز عمده تولید نظیر شوشتر و شوش و جندی شاپور و به طور کلی سیستان و خوزستان رواج کامل داشت. برخی از پارچههای باقیمانده از دوران ساسانی در قبور حکمرانان مصر و بعدها در کلیساهای اروپا در قرون وسطی پیدا شده است.

کشف نمونههایی از پارچههای دوره ساسانی که شا هکارهایی از ذوق و ظرافت و هنر طراحی ورنگرزی به حساب میآیند نا شی از وجود صنایع پیشرفته رنگرزی و نساجی و بیتردید بافت فرش است که افسانه فرش بهارخسرو (بهارستان) اعتبارآن را به اوج می رساند.

شرح این فرش افسانهای در غالب نوشتههای مربوط به قرون اولیه اسلامی آمده است آنچه درباره این فرش گفته میشود علاوه بر اشاره به استفاده ازسنگها و جواهرات و تزیینات گرانبها وبیمانند استفاده از رنگهای زیبایی است، که تمام  فصول را به نحو حیرتانگیزی در مقابل نگاه بیننده قرار میداده است.

کلاویخو در سفرنامهاش از نگار جامه یاد میکند و میگوید: همان طور که از اسم آن پیداست پارچهای دارای نقش و نگار بود و در تار و پود آن از رشتههای زر یا نخهای رنگین استفاده میشد به دست پارچهبافان زبردست بافته میشد و لطف و زیبایی آن معرف ثروت سلاطین و فرمانروایان وقت بود. این لباسهای فاخر را تنها سلطان نمیپوشید بلکه گاه به عنوان خلعت به دیگران اعطا میشد .

درباره زیبایی و ظرافت نقاشیها و مینیاتورهای مکتب هرات که بعدها به تبریز و سپس اصفهان منتقل شد، بسیار گفته شده است. طراحان و نقاشان این هنرها طرحها و نقوش در خور تحسین منیاتور را به شیراز منتقل کردند و با وجود دقت و ظرافت و مهارتی که در این طرحها به کار رفته است نمیتوان آنها را بدون توجه به رنگهای انتخابی برایشان که نتیجه و شاهکار تلاش و زحمت هنرمندان گمنام رنگرز است در نظر گرفت. رنگهای درخشان و بیبدیل منیاتورها عمدتاً حاصل رنگهای معدنی شناخته شده از ترکیبات و سنگهای معدنی رنگینی نظیر کرم و اُخرا و لاجورد و غیره بود که همراه با طلا برای تذهیب  تشعیر منیاتورها به کار میرفت اما رنگهای فرش با استفاده از گیاهان طبیعی  به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنهای رسید. که به تدریج دیگر هنرها و صنایع دستی را در سایه قرارداد. روناس و نیل و اسپرک و پوست گردو، پوست انار و زعفران و سایر رنگهای گیاهی که از صدها سال پیش بشر شناخته بود به دست هنرمندان رنگرز ایرانی جلوهای یافت که در هیچ کجای دیگر جهان تقلید شدنی نبود. به دلایل بسیار روشن که مهمترین آن ناامنی شغلی و اجتماعی بود، صنعتگران از جمله رنگرزان سعی در مخفی نمودن رموز کارخویش داشتند. شاید به همین دلیل است که ما امروز اشارات اندکی از روش کارشان و از آن کمتر نام و ارزش کار آنان در دست داریم.

 دانشمند انگلیسی هلکوت که در قرن شانزدهم میزیست به یکی از بازگانان هممیهن خود میگوید: در ایران فرشهایی از پشم زبر که در دو طرف دارای ریشههای نخی است خواهی دید. این فرشها بهترین انواع فرش عالم، رنگهای آنها بهترین و زیباترین رنگهاست. تو باید به این کشورها بروی و به انواع وسایل باید متوسل شوی تا بتوانی از مردم آنجا طرز رنگ کردن (خامه) قالی را یاد بگیری؛ زیرا اینها به طوری رنگ شده که باران و سرکه و شراب در رنگشان تأثیر نمیکند. چون تو این علم را از آنها آموختی به اسرار آن دست خواهی یافت و خواهی توانست در رنگ کردن فرش آن را به کار بری و به تداوم آن اطمینان داشته باشی. زیرا رنگی که در رشتههای زبر ثابت باشد قطعاً در رشتههای باریک منسوجات ثابتتر است، البته باید از رنگهای مایع و وسایل رنگرزی و بهای آنها آگاه شوی.

شاردن نیز در سفرنامه خود با تحسین و ستایش از تولیدات نساجی و مخمل و حریر کاشان میگوید: صنعت رنگرزی در ایران بیشتر از اروپا توسعه و ترقی یافته است؛ چون رنگهای این کشور دارای روشنی و جرم نسبی بیشتر است و چندان زود زایل نمیشود. ولی افتخار این فن بیشتر از هنر صنعتی ایرانیان منوط به خصوصیات هوا و اقلیم آن کشور است؛ زیرا محیط خشک و صاف  این سرزمین موجب درخشش مخصوص رنگهاست. 

بعد از دوران صفویه بر اثر حوادث تاریخی و دردهایی که بر ایران میگذرد سقوط عمومی در صنایع و تولیدات ایران را شاهدیم. در عصر قاجار این سقوط به نفع واردات کالاها و تولیدات خارجی افزایش مییابد. با این وصف اسناد تجاری در دست است نشان میدهد که حتی دوران قاجار صادرات ایران در بعضی از اقلام دارای ارزش بوده و بر واردات پیشی داشته است. بهترین نمونه را در رشد  شکوفایی و گسترش صادرات فرش در اواخر دوره قاجار میتوان دید. به رغم آسیب جدی که به بسیاری از صنایع و تولیدات بومی و سنتی وارد شد فرش دستباف رشد چشمگیری یافت. در این باره تجار خارجی دخالت و نظارت مستقیم داشتند. حاصل این امر اگر چه به نفع فرش ایران بود ولی به دلیل تأثیر و نفوذ بازارهای خارجی آسیبهایی بر فرش ایران وارد آمد که دلایل آن را قبل از هرچیز در نفوذ تولیدات صنعتی از جمله رنگهای سنتزی میتوان یافت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد