ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گره کور نساجی هند
صنایع نساجی و پوشاک در سراسر جهان بیش از ۴۳۹۵ میلیارد دلار گردش مالی سالانه دارد که ۶۰ درصد آن مربوط به پوشاک و ۴۰ درصد آن مربوط به نساجی است. تجارت جهانی پارچه و پوشاک آماده اکنون ارزشی بالغ بر ۳۶۵ میلیارد دلار دارد و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۰ به ۶۰۰ میلیارد دلار بالغ شود.
پس از برچیده شدن توافقنامه مولتی فایبر (MFA) در روز اول ژانویه ۲۰۰۵ که باعث آزاد شدن قطعی تجارت جهانی نساجی شد، شور و اشتیاق بسیار شدیدی در هند درباره نقشی که این بخش می تواند ایفا کند به پا شد؛ به خصوص با توجه به صادرات و این که چگونه صنعت نساجی می تواند بر کل اقتصاد هند تاثیر بگذارد. بدون شک پتانسیل فراوانی در صنعت نساجی هند نهفته است اما چقدر از آن می تواند به واقعیت بدل شود؟
صنایع نساجی و پوشاک در سراسر جهان بیش از ۴۳۹۵ میلیارد دلار گردش مالی سالانه دارد که ۶۰ درصد آن مربوط به پوشاک و ۴۰ درصد آن مربوط به نساجی است. تجارت جهانی پارچه و پوشاک آماده اکنون ارزشی بالغ بر ۳۶۵ میلیارد دلار دارد و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۱۰ به ۶۰۰ میلیارد دلار بالغ شود. بخش عمده این افزایش احتمالا مربوط به پوشاک می باشد چرا که برنامه ریزی شده از ۱۹۹ میلیارد دلار به ۴۰۰ میلیارد دلار برسد.
مصرف تولیدات این صنایع بیشتر در ایالات متحده و اتحادیه اروپاست. این کشورها در مجموع ۶۴ درصد پوشاک و ۳۹ درصد پارچه تولید شده در سال ۲۰۰۴ را مورد مصرف قرار دادند. بازار امریکا به تنهایی ۱۵ میلیارد دلار گردش مالی داشت که در عرض یک سال ۵ درصد رشد نشان می دهد. در میان سایر کشورها ژاپن، استرالیا و نیوزلند مصرف کنندگان بزرگ تولیدات نساجی هستند.
صنعت نساجی هند یکی از بزرگترین و مهمترین بخش های اقتصادی این کشوردر بخش تولید، درآمدهای ارزی و اشتغال است. در سال ۲۰۰۵، صنعت نساجی هند ۲۰ درصد از تولید صنعتی، ۹ درصد از مالیات غیرمستقیم جمع آوری شده، ۱۸ درصد از اشتغال در بخش صنعت و حدود ۲۰ درصد از کل درآمد صادراتی کشور و ۴ درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده بود. این بخش حدود ۳۵ میلیون نفر را در استخدام خود دارد که دومین صنعت هند از نظر تعداد اشتغال است. صنعت نساجی هند پیوند مستقیمی هم با اقتصاد روستایی و مصرف محصولات و صنایع نخی مانند پنبه، پشم، ابریشم، پارچه بافی دستی دارد که میلیون ها نفر از کشاورزان و پیشه ورزان مناطق روستایی و شبه شهری را به خود مشغول کرده است. برآورد شده است که از هر ۶ نفر خانوار هندی، یکی مستقیم یا غیرمستقیم با صنعت نساجی سر و کار دارد.
هند در صنعت نساجی چند مزیت رقابتی دارد که از آن جمله می توان به دسترسی فراوان به ماده خام و کارگر اشاره کرد. هند دومین رتبه را در تجارت جهانی پنبه به خود اختصاص داده است. بیشترین سطح زیر کشت پنبه در جهان با حدود ۹ میلیون هکتار مربوط به هند و سومین تولیدکننده بزرگ نخ پنبه ای در جهان است. این کشور چهارمین تولیدکننده نخ خام و پلی استر تابیده هم هست.
تولید پوشاک در هند بیشتر در کارخانه های کوچک صورت می گیرد. اغلب واحدهای تولید پوشاک از فناوری روز بهره می گیرند. حجم عمده لباس در هند توسط ۷۷ هزار واحد کوچک تولید می شود که می توان آنها را به تولیدکنندگان برای مصرف داخل، صادرکنندگان و تولیدکنندگان قراردادی تقسیم کرد.
در سال های آخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ میلادی که نرخ بهره سر به آسمان می سایید صنایع نساجی هند یکی از بخش هایی بود که به شدت آسیب دید. این صنعت که آن زمان کاملا زیر بار قرض فرورفته بود تاکنون شاهد تحولات بسیار بوده است. نرخ های بهره پایین تر، بسته های بازسازی از موسسات مالی و برچیده شدن سهمیه ها کمک کرده اند که این بخش امروز برای استفاده از فرصت های رشد کاملا آماده باشد.
صادرات پارچه و پوشاک هم طی ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر رشد چشمگیری داشته است. صادرات پارچه و پوشاک هندی از سال ۱۹۹۲ سالانه ۷/۷ درصد رشد نشان داده و در سال ۲۰۰۲ به ۱۳/۴ میلیارد دلار رسیده که ۴ درصد از کل مبادلات جهانی در این صنعت بوده است. در سال ۲۰۰۲ هند پنجمین صادرکننده و از نظر سود خالص دومین صادرکننده پارچه و پوشاک جهان شناخته شد. عمده صادرات را تولیدات پنبه ای تشکیل می دادند.
●بازارهای هدف
عمده برای صادرات پارچه و لباس های هندی امریکا و اروپا بوده اند که در سال ۲۰۰۳ مجموعا حدود ۸۳ درصد از صادرات هند به این مناطق بوده است. از وقتی توافقنامه MFA ملغی شد صادرات به امریکا افزایش یافت. تحلیلگران آمارهای تجاری اعلام کرده اند که صادرات هند به امریکا پس از MFA در سال ۲۰۰۵ نسبت به سال ۲۰۰۴ حدود ۲۷ درصد افزایش یافته است. بر اساس آمار منتشر شده توسط راهنمای عمومی آمار و اطلاعات بازرگانی دولت هند صادرات نساجی این کشور در دوره آوریل تا دسامبر ۲۰۰۵ حدود ۲۰ درصد افزایش نشان می دهد.
●مشکلات رودرروی نساجی هند
به رغم عوامل مطلوب و رشد بی سابقه اخیر هنوز موانع متعددی وجود دارد که باعث می شود صنعت نساجی هند نتواند به ظرفیت کامل خود دست یابد.
●قوانین نامناسب کار
قوانین بازدارنده کار در هند راه را بر توسعه سریع صنعت نساجی این کشور بسته اند. در غیاب سیاست های واقعی کار، این صنعت بإ؛ اعتصاب های متعدد فلج شده و عملکرد مناسبی ندارد. قوانین کار منسوخ و بدون انعطاف در بسیاری از فعالیت های کوچک باعث شده این بخش به توسعه و مدرنیزاسیون مورد نظردست نیابد.
▪تعهدات تدارکاتی: هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش نقاط ضعفی هم دارد؛ این کشور نسبت به رقبایی نظیر مکزیک، ترکیه و چین از بازارهای عمده دورتر است و این رقیبان به ترتیب به امریکا، اروپا و ژاپن نزدیک تر هستند. این مسئله باعث افزایش هزینه حمل و نقل می شود. همچنین در داخل هند هم ارتباطات جاده ای ضعیف و تعداد کم بنادر و سایر زیرساخت های صادراتی تاثیر سویی بر رقابت پذیری صنعت نساجی هند دارند.
به گفته یک نماینده هندی مستقر در دوبی، تا ۲۵ روز طول می کشد تا محموله پارچه به هند، به خصوص بمبئی یا دهلی، برسد در حالیکه این زمان برای سریلانکا ۱۵ روز است. گرفتن مجوز گمرکی هم دشوار است. این کار ممکن است در بعضی بنادر ۳ روز طول بکشد در حالیکه در بمبئی ممکن است ۱۰ روز طول بکشد که بستگی به پر یا نصفه بودن کانتینر دارد و بعد از آن هم نوبت راهپیمایی های طولانی است: مذاکرات درباره موانع داخل استانی، مالیات ورودی داخلی، پست های بازرسی و جاده ها.
مجموعه مشکلات مشابهی هم در ارتباط با صادرات صدق می کند که البته زمانی که در گمرکات صرف می شود در این مورد کمتر است. در مجموع صادرکنندگان لباس در هند معمولا از نظر تدارکاتی ۱۵ تا ۲۱ روز عقب هستند. جای تعجب نیست که این مسئله باعث شده سرمایه گذاری مستقیم خارجی در صنایع نساجی هند کمتر انجام شود.
مقررات منسوخ: به رغم برچیده شدن محدودیت های سهمیه ای، دست اندرکاران صنعت نساجی هند هنوز با مشکل مقررات منسوخ دولتی نظیر »دستور اندوخته دست بافت« و »دستور اجباری کلاف تابیده« دست به گریبان هستند.
کمبود نیروی کار ماهر: پژوهش جدیدی از کمیته نساجی متذکر شده است که تنها ۶ درصد از نیروی کار شاغل در صنایع پوشاک هند آموزش رسمی دیده اند. در سطح نظارتی، تنها دو درصد از نیروی کار آموزش دیده اند. مسلما این تصویر برای بخشی که نیروی محرکه رشد آینده مجموعه صنایع نساجی برای آن پیش بینی شده خیلی ناامیدکننده است.
بنابر سیاستگذاری صنعت نساجی قرار است بخش پوشاک هند از ۱۲ میلیارد دلار کنونی در سال ۲۰۱۰ به ۲۵ میلیارد دلار برسد. به نظر می رسد با توجه به کیفیت کنونی نیروی کار و زیرساخت های موجود، توقع بیش از حدی باشد. نبود آموزش ضربه جبران ناپذیری به بهره وری کل وارد می کند حتی با این وجود که هند به این می نازد که یکی از ارزانترین منابع تامین نیروی کار جهان است.
هند سال ها از منافع کارگر ارزان قیمت بهره مند شده است. اما اکنون تغییر در فناوری مورد استفاده نیاز به تغییر در قابلیت های نیروی کار را هم به دنبال دارد. تقاضای نیروی کار فنی و ماهر جهش بزرگی نشان می دهد درحالیکه نیاز به کارگر ساده ممکن است در آینده متناسب با آن رشد نکند. این اختلاف فزاینده به توجه فوری نیاز دارد. قوانین موجود کار بر مجموعه تامین نیروی کار تاثیر گذاشته و توسعه رو به رشد گذشته صنعت کشور را کند کرده است. وقت آن رسیده که دولت هند مکانیسم جایگزینی را برای این موضوع پیچیده پیشنهاد کند.
راه حل کاملا واضح ارتقای سیستم آموزشی است اما حرکت اخیر دولت برای ترمیم اساسی این وضعیت تحت برنامه مرکز ارتقای آموزش نساجی هنوز به نتایج دلخواه نرسیده است. این فرایند خیلی آرام حرکت می کند. باید به این تلاش فوریت بیشتری داد تا صنعت نساجی بتواند پاسخگوی تقاضای رو به رشد جهانی باشد. به نظر می رسد این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد چرا که در دو دهه گذشته یا بیشتر وضعیت آشفته صنعت نساجی هند بر تامین کارگر ماهر برای این صنعت تاثیر سو گذاشته است.
فشار هزینه: به جز کارگر ارزان قیمت، سایر عواملی که بر رقابت پذیری تاثیر می گذارند عبارتند از هزینه بهره نسبی، تعرفه انرژی، نابهنجاری های ساختاری و سطوح بهره وری (که از فرسودگی فناوری ها نشات می گیرد). پژوهشی که فدراسیون تولیدکنندگان بین المللی صنعت نساجی انجام داده است نشان می دهد هزینه انرژی در هند بالاست که می توان آن را مشابه کشورهایی مانند برزیل، چین، ایتالیا، کره جنوبی، ترکیه و امریکا دانست. سهم انرژی از مجموع هزینه تولید شامل ریسیدن، تابیدن و بافتن در هند بین ۱۰ تا ۱۷ درصد است که از کشورهایی مانند برزیل، کره جنوبی و چین بالاتر است. هزینه های سرمایه ای به عنوان درصدی از کل هزینه تولید هم در هند بالا و بین ۲۰ تا ۲۹ متغیر است. درحالیکه این رقم در چین بین ۱۲ تا ۲۶ درصد است.
فشار فناوری: افزایش ناگهانی صادرات لباس بدون سهمیه بندی هنوز در بخش نساجی هند تحقق نیافته است. کمبود پیشرفته ترین فناوری جدی ترین چالش تلاش هند در راه افزایش صادرات است. مجموع دستگاه های بافندگی بدون ماسوره نسبت به کل دستگاه های بافندگی هند در سال ۲۰۰۳ حدود ۹/۵ درصد بود درحالیکه به گزارش وزارت نساجی هند این عدد در امریکا ۹۴/۸ و در اتریش ۹۲/۵ درصد بوده است. درصد دستگاه های بافندگی بدون ماسوره هند نسبت به کل دستگاه های بافندگی در این کشور پس از پاکستان با ۷/۶ درصد در جهان کمترین است.
دولت هند در سال ۱۹۹۹ طرح سرمایه گذاری برای ارتقای فناوری در صنعت نساجی را به مرحله اجرا گذاشت اما عملکرد مسئولانی که این طرح را اجرا می کردند همچنان ثابت بود و می توان از روی آمار و ارقام مشاهده کرد که سرمایه گذاری ها در طول ۵ سال اولیه تنها به میزان ۷۰ میلیارد روپیه (۱/۵۳ میلیارد دلار) تخصیص داده شد درحالیکه هدف تعیین شده ۲۵۰ میلیارد روپیه بود. همچنین مفهوم ارتقای فناوری با اجازه واردات ماشین آلات دست دوم که شرکت های خارجی می فروختند و بیش از ماشین آلات مدرن نصب می کردند، کمرنگ شد.
تولید جزیره ای: طبیعت جدا از هم صنایع نساجی هند، دست اندرکاران را از دستیابی به مزایای کار در مقیاس وسیع به خصوص در مقایسه با چین دور نگه می دارد. این دلیل بسیار مهم است و بر همین اساس تولیدکنندگان چینی پارچه مزایای بعد از برداشته شدن سهمیه بندی را به نفع خود درو کردند. این میراث سیاست هند در بخش نساجی برای دست اندرکاران کوچک است که رشد را محدود کرد. حتی کارخانه های بزرگ نساجی هم ترجیح می دادند چند شرکت کوچکتر تاسیس کنند تا این که یک یا دو تشکیلات بزرگ به راه بیندازند و این کار فقط برای صرفه جویی در مالیات ها در مجموع هزینه برای حفظ رقابت پذیری جهانی انجام می شد. در هند تعداد خیلی کمی صادرکننده به سمت تسهیلات تولید ترکیبی پیش رفته اند.
شایان ذکر است کشورهایی که برای حفظ رقابت پذیری جهانی دست به ادغام زده اند مانند کره جنوبی، چین، ترکیه، پاکستان و مکزیک زنجیره تامین کالای خود را بسیار مستحکم کرده اند. برعکس، به جز ریسیدن فعالیت هایی مانند بافتن، عمل آوری و دوخت در هند به صورت جدا جدا وجود دارند.
علاوه بر جزیره ای بودن زنجیره تامین در صنعت نساجی هند گلوگاهی است که رشد این بخش را کاهش می دهد. در نتیجه، زمان متوسط تحویل (از آماده سازی تا بافت پارچه و حمل لباس) هنوز هم بین ۴۵ تا ۶۰ روز طول می کشد. درحالیکه زمان بین المللی برای متوسط حمل به ۳۰ تا ۳۵ روز کاهش یافته و هند برای باقی ماندن در بازار باید زمان چرخه تولید خود را کاهش دهد.
بهره وری پایین: با این که هند یکی از تولیدکنندگان عمده نخ و پارچه پنبه ای است، بهره وری تولیدات پنبه ای، بر اساس محصول به واحد زمین، کمتر از بسیاری کشورهای دیگر است. سطح بهره وری در چین، ترکیه و برزیل بیش از یک تن در هکتار است درحالیکه این رقم در هند تنها ۳۰۰ کیلوگرم در هر هکتار است.
در بخش نخ دست ساز، ظرفیت هند در جایگاه پنجم است. با این حال ظرفیت و فناوری این بخش باید از نظر تغییر مصرف نخ در جهان سنجیده شود. سهم تقاضای نخ پنبه ای در جهان از حدود ۵۰ درصد (۱۳/۳۴ میلیون تن) در سال ۱۹۸۲ به ۳۸ درصد (۱۸/۲۵ میلیون تن) در سال ۲۰۰۳ کاهش یافته است درحالیکه سهم نخ دست ساز در همین مدت از ۴۴ درصد (۱۱/۸۸ میلیون تن) به حدود ۶۰ درصد (۲۸/۸۱ میلیون تن) افزایش یافته است. به علاوه سطح فناوری در بخش بافندگی نسبت به سایر کشورهای جهان پایین است. به این ترتیب به نظر می رسد هند ظرفیت بالقوه تبدیل شدن به بزرگترین تولیدکننده نساجی جهان در دهه های آینده را دارد اما برای رسیدن به این هدف باید بر مشکلات گفته شده غلبه کند.
نوشین دیانتی
مجله گسترش صنعت